| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چقدر تلخ شده ای
این روزها قندهایت را در دل چه کسی آب می کنی ؟
به حساب خیال بافی ام مگذار
اما ستاره ای دارم در تاریکترین شب ها
فقط خواستم بدانی که میتوان دلخوش کرد
به چراغ های کوچک یک هواپیما !
هیچ وقت نگذارید در زندگی
کسی که شما فقط ” یکی از انتخاب هایش ” هستید
برایتان تبدیل به ” اولویت ” شود
همیشه واسه گلی خاک گلدون باش
که اگه به آسمون هم رسید یادش باشه ریشش کجاست
عجیب است دریا
همین که غرقش میشوی پس میزند تو را ، مثل تو !
آهنگ زنگ من روی موبایلت با بقیه فرق داشت
ولی آهنگ زنگت رو موبایلم مثل بقیه بود !
تو به خاطر اینکه بفهمی منم
و من به خاطر اینکه فکر کنم تویی …
سخت ترین فعلی که برایت به سادگی صرف کردم
عمرم بود
تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمی شوی
تویی که مرا در حال سقوط می بینی
آیا تا به حال اندیشیده ای که شاید تو وارونه ایستاده ای ؟
تحقیرت هم کنم کافـــی نیست
تفریقت می کنم از تمام زندگی ام
نبودنت هستیمو نابود می کرد
ولی حالا بودنت …
میشه نباشی ؟
“حوا” که باشی بعضی ها
“هوا ” برشان می دارد که “ آدمند ”
بــــــــــــــــــعضی ها را دَر جوب بایــَد شــُست
تــا لــَجن ها هَمه خوشحــال شــَوند کــه
کــَـثیف تـــَر اَز خوُدشــان هَم هــَست
هیچ وقت اگه تو رو با کس دیگه ببینم حسودی نمی کنم…!
آخه مامانم یادم داده اسباب بازی هامو بدم به بدبخت بیچاره ها…
نه حرفی برای گفتن …
نه امیدی برای ماندن …
نه پایی برای رفتن …
نه تمایلی برای دوباره ساختن …
تو از اول هم هیچ نداشتی !
سلامِ مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود بپرس
چگونه شب ها را آسوده می خوابد . . . ؟
کاش ما آدما هم مثل گربه ها با چند لحظه بو کشیدن
می فهمیدیم که هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداره
یه زمانی می گفتن از تو چشماش می شه فهمید
راست می گه یا دروغ
اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا
که با چشمشونم دروغ میگن
تو را من “تو” کردم
وگرنه “او” هم زیادت است
پس اینقدر برایم شما ، شما نکن
کاش نـــارو هم مثل لایک زدنــــی بود
میـــزدم میزدی
نمیــــزدم نمیزدی
عشق هایت را مثل کانال تلویزیون عوض می کنی
و افتخار می کنی که عشق برایت این چنین است !
و من می خندم به برنامه هایی که هیچکدام ارزش دیدن ندارند
از قــــــبل هم باید حدس مـــــی زدم می روی
“رفـــــــتنــــ ” همیشہ
حتی در دستور زبان فارســـی
“لــــــازمـــ” است…
زلالی قلبت ارزانی دیگران
من این احساس آبکی را نمی خواهم
قرار نیست که همیشه من خوش باشم
دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم
امروز دیگری خوش است برای با تو بودن
و فردا یکی دیگری
از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست
تو می تونی !!!
کاش یاد تو
به سان فلفلی زیر بینی که تحریکت میکند عطسه کنی
قلبم را تحریک می کرد
تا هرآنچه از تو در قلب دارم بیرون بریزد
رفته ای ؟
بعضی ها بهش می گن قسمت
اما من تازگی ها بهش می گم به درک
به حق رفتی
زیادی ات کرده بود
شیرینی ام دلت را زد
به حق رفتی
داور قلبم نه سوت دارد نه کارت قرمز
راحت باش تا دلت می خواهد خطا کن
سکوت می کنم باز هم سکوت میکنم
وقتـــــی به عقب بر میگردی
متوجه میشی که جــــــای بعضیا
الان که تو زندگیت خالــــــی نیست هیـــــچ
اون موقعشم زیـــــــــــادی بوده
آنان که عوض شدنشان بعید است
عوضی شدنشان قطعی است
شک نکن
اینقدر کــﮧ برای “خـــر” کردن من سـعے کـردے
بـراے خـودتـــــ وقتــــ میگذاشتے حتمــا “آدمــــــ” می شدے
این روزا باید دشمناتو فراموش کنی
تنها کسی که می تونه تو رو به خاک سیاه بشونه
یک دوست کاملاً مورد اعتماده
چرا وقتی دروغ میگی
و من لبخند می زنم فکر می کنی خرم
خب یه بارم فکر کن دارم به خریت تو لبخند می زنم !
خوش به حالشان !
خوش به حال اونی که
وقتی درآغوشت آرام گرفت به او می گویی :
قبل تر از تو ، هیچ کس نبود در افکارم
این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم
همانند توست مرا ” دوست ندارد ” احساس ندارد !
اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست
داستان از آنجا شروع شد که تو
اسم تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی
و من از آنجا بی غیرت شدم
که فکر می کردم به تمدن رسیده ام !
تقصیر خودمونه
بعضی ها عددی نبودند
و ما به اشتباه آنها را به توان رساندیم
چه فرقی می کند
عاشق تو باشم
یا عاشق رنگین کمان
وقتی هر دو هفت خطید؟
یه زد و خورده ساده بود !
تو جا زدی
من جا خوردم!
فقط یکــیو می خوام که باهاش برم کافه گرامافون
ربات هم بود ، بود!
بی احســاسیش شــرف داره به احساس ِ بعضی ها!
لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن
لیاقت می خواهد ” شریک ” شدن
تو خوش باش به همین ” با هم ” بودن های امروزت
من خوشم به خلوت تنهایی ام
تو بخند به امروز
من می خندم به فرداهایت
دوره ای شده که حاضرم جای پت باشم
اما یه دوست واقعی مثل مت داشته باشم
بزرگترین اشتباهم این بود
که التماست کردم بمانى
نمى ارزیدى !
دیر فهمیدم!
پشت چراغ قرمز!
اعتراف کردم”دوستت دارم”
تا هر جا مجبور شدی کمی مکث کنی
یاد من بیفتی
نمی دانستم قراراست بعد من
تمام چراغ های زندگیت سبز شوند
مار در آستین شرف دارد به تو
مار را خودم پرورش داده ام
نیش تو دست پرورده ی کیست ؟
به خیال خودت زیرآبی زدی و رفتی
اما حواست نبود دقیقا منتظر همین حرکتت بودم !
جدیدا دلم خیلی خیلی خیلی گنده شده
ولی جالب اینجاست که بدونی
هنوز هم یه سر سوزن واست جا ندارم که ندارم
فکر می کردم سیاهی چشمانت پر از رمز و راز عاشقی است
زهی خیال باطل
مرموز را چه به تمجید
خــــدایـــــا
هیـــــچ تنهـــــایــــی رو اونقـــــدر تنهـــــا نکــن
کــه بــه هــــر بـــی لیــاقتــــی بگــــه : عشقــــــم
نــه تنهـــا ترکت می کنند
حتـی وقت رفـتن بــا تمام پـــر رویی دستــور هم می دهند
مواظب خودت بــاش !
وقتی ارزش عشق عوض می شود
عوضی ها با ارزش و عاشق می شوند
خیلی از یخ کردن های ما
از سرما نیست
لحن بعضی ها زمستونیـــــــــه !
عجیب شباهتی داشتی با دریا
دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند !
پایان سریال دروغ هایت بود
آخرین لبخندت
و چه ساده بودم من !
که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم !
لاشـــه ی عشقت خواهد گــَندید
وقتــی طبق عادتـــــِ همیشــه!
تقدیمش می کنــی به غیـــــر…!
وقتی می رفت: گفتم: کجا؟
گفت: به درک… منم گفتم: به درک…
و این چنین بود که ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم… !
بعضی زخم ها هست
که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی !
تا یادت نرود…
دیگر ، سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد
خاطره خشکیه ، خاطره خشکیه
اونوقت همه ی خاطراتتو
همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن
می ریختم تو کیسه و می دادم بهش و می رفت رَدِ کارش!
با بعضی ها زیادی که صادق باشی رو دل می کنند
دیگر هزار عرق نعنا هم جوابشان را نمی دهد
اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوون ها هستی اما
وقتی یاد نجابت اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش می میره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم
گُفتــــــــ :مَـــرا فَــرامــوش کُـטּ اَمّـــا نَــدانستـــــ
ڪـﮧ اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ یــاد مـــانـدَטּ رآ نَــداشتـــــــ…!
عده ای مثل قرص جوشانند
در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند
اما کافی است کمی صبر کنی بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند
بعضی ها از دور می درخشند!
نزدیک که می شوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند
که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند
و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند
لعنتی هرچه داشتم رو کردم
اما تو اسیر نشدی ، سیر شدی
باید به بعضی ها گفت:
ناراحت چی هستی؟
دنیا که به آخر نرسیده !
من نشد یکی دیگه!
تو که عادت داری . . .
آغوش من سرزمین تو بود
کاش قدری عرقِ میهن پرستی داشتی وطن فروش!
بعضی ها دستشان «رو» می شود
امـــــا رویشان کم نمی شود
چقدم زیاد هستن این بعضی ها
ایــــن زخــم هــا
نمـک کــــــــــــــــــم داشــت
کــــــــــــــــــه پــاشیــــدی …
سقوط …
تاوان پریدن با بعضی هاست … !
چـه قدر تلـــخ شده ای
این روزهــا قندهــایت را در دل ِ چه کسی آب می کنیــــ ؟!
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ
ﯾﺎﺩِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ
ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ !
همه می خواهند جای تو را بگیرند
بی آنکه بدانند تو هم دیگر جایی نداری …
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ
ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎن ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ !
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت
و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم …
گفتی : “منو فراموش کن”
اما بپرس “ارزش به یاد موندنو داری ؟؟؟”
تلفنت بوق اشغال میزند
گوشی را بد گذاشته ای یا دلت را ؟
حرف زدن با تو از عشق
انگار که آب دادن به گل های پلاستیکی است
به بعضی رابطه ها باید “زمان” داد
ادامه بعضی رابطه ها را نباید ” امان” داد !
بعضی ها هستن وقتی به ما میرسن
با کلی اعتماد به نفس میگن
“من با بقیه فرق دارم و مثل همه نیستم”
بعد معلوم میشه تنها فرقشون اینه که از بقیه خیلی بدترن !
علت سقوط ناگهانی من از چشم هایت
را فقط باید در جعبه سیاه دلت جستجو کرد
تقصیر برگ ها نیست ، آدم ها همینند !
نفس می دهی ، لهت می کنند
گفتم حتما خیری
استخاره ات نکردم !
لطفا مزاحم آدمی که مشغول فراموش کردن شماست نشوید
هرچقدر هم که پای یه علف هرز آب و کود بریزی واست میوه نمیاره !
ببین وقتت رو با کی پر می کنی
می گی این یکی با بقیه فرق داره ؟؟؟
اشتباه نکن ، این یکی فقط بازیگر بهتریه … !
وقتی دست فشردیم و قول دادیم
فقط دست تو مردانه بود و قول من !
هیس !
بگذارید برود
ماندن التماسی نیست
سگ ها با یه دست نوازش تا آخر عمر وفادارِ آدم می مونن
ولی بعضی آدم ها دنیایی محبت بهشون می کنی
آخرشم دستت رو گاز می گیرن …
بی نمک ترین مکان جهان احتمالا “دست من” است
من و تو شباهت های متفاوتی باهم داریم
هر دو شکستیم تو قلب مرا ، من غرورم را
هر دو بازی کردیم تو با من ، من با سرنوشتم
و در آخر هر دو پی بردیم
تو به “حماقت” من ، من به “پست” بودن تو
آری ، این شباهت های متفاوت هر روز آشکارتر می شود
دوستت دارم هایت را پس می دهم
بر دلم سنگینی می کند این همه دروغ !
می گفت پای رفتن ندارم
با سر رفت
دردم این است که درکت به دردم نمی رسد
گاهی وقتی کسی از زندگیتان می رود دارد به شما لطف می کند
او فضایی خالی به جا می گذارد
برای کسی که لیـــــــاقــــــت آنجا بودن را داشته باشد
سرت گرم شد ، سرم گرم شد
تو به او ، من به تو !
این روزها تنها هنر آدم ها دل شکستن است
عزیزم میدونی چیه ؟
واس به دست آوردن من باس دست و پا بزنی
زنگ و اس رو که همه میزنن …
چشمات انقدر برق داشت که تموم زندگیمو تونسم چراغونی کنم
روزگار خوبی بود اما یه روز قبضش اومد …
تموم زندگیمو ریختم به حساب اما افاقه نکرد یکی اومد قطعش کرد !
در این داستان پرماجرا
من به هیچکس خیانت نکردم چز دلم
وقتی کسی رو زیاد و بدون قید و شرط بخوای
براش تبدیل میشی به سیب زمینی
اونوقته که تو روغن سرخت می کنه …
من همه ی حرف هایی که پشت سرت بود را به جان خریدم
و تو همه ی من را به یک حرف فروختی !
این روزها اصلا حواست به من نیست …
دیگر خبری از من نمی گیری اما با این حال درکت می کنم
با او بودن تمام وقتت را گرفته است !
راه بدی را انتخاب کرده بودم برای نگه داشتنت :
صداقت ، مهربانی ، زیاد به تو توجه داشتن و خیلی حماقت های دیگر …
این روزها هرچه خائن تر باشی دوست داشتنی تری !
بهانه را دو دستی تقدیم کسی کن
که برای عبور از تو دربدر دنبال بهانه می گردد !
مرا بی وفا خطاب می کنند
اما ای کاش می گفتند که من بی وفای کدام باوفا بودم ؟
ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﻫﺴﺘﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ
ﻧﺒﺎس ﺑﮕﯽ ﺳﻼﻡ ﺑﺎس ﺑﮕﯽ ﺟﺎﻧﻢ
ﺑﺎﺯ ﮐﺎﺭﺕ ﮐﺠﺎ ﮔﯿﺮﻩ ؟
من را ببین ، همچنان ایستاده ام …
آن کسی را که فکر میکنی میشکند بی تو ، میشکند امثال تو را !
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﮑﻦ ، ﻣﻦ ﺯﻣﺎن ﺧﻮﺷﯿﺎﺕ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻧﺒﻮﺩﻡ
بلکه ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩﯼ !
هرچه مراعات کردم
کمتر رعایت شدم
کاش میدانستی عوضی میشم که به هم بیایم عشقم !
یه چی هست به ﺍسم ﺍحتیاج
داشته باشیش دیگه هیچی نداری !
از محبت خارها ، هارتر می شوند !
چه مغرور و مردانه سکوت کردی در برابر سیل اشک هایم
بی تفاوتیت مبارک …
نوشت سلام نفس
کسی که چند لحظه پیش به من شب بخیر گفت …
هه ، چه اشتباهی ؟!
پرنده ای که رفت بگذار برود
چون هوای سرد بهانه است
چون هوای دیگری در سر دارد !
از این به بعد سرد میشوم
با آنهایی که وقتی با آنها گرم بودم
سوزاندند مرا …
شما گرچه واژه محترمی ست
ولی تو شدن لیاقت می خواهد !
پشیمان می شوی از رها کردنم
همچون کودکی که در شلوغی بازار دست مادرش را …
دوست داشتن تو یک سوء تفاهم بود
ولی خب “ببخشید” رو هم برای همین روزا گذاشتن !
مشترک مورد نظر خط را فروخته است ، تو را هم !
گوشى را بگذار و برو …
هیچوقت کسی رو که در حاشیه زندگیش هستی
در اولویت زندگی قرار نده !
کاش میشد بازی را از آخرش شروع کرد
و بین دو نیمه میزدم به چاک تا حماقت هیچ آغازی را نبینم !
یه زمانی از محبت خارها گل میشدن
الان دیگه از محبت گل ها هم هار می شوند …
یادش بخیر اون زمان می گفت نفسمی ، بدون تو نمی تونم …
حالا خودش دستگاه اکسیژن شده واسه بقیه !
خوشحالی اسمت تو دهنا میچرخه ؟
تُفم تو دهنا میچرخه ولی آخرش میندازنش دور …
آره اینجوریاس ، جو نگیرتت !
به این که راحت دروغ میگی عادت کردم
ولی دلم میسوزه وقتی برای اثبات دروغت میگی به جون تو دوستت دارم
هر دو از ته دل می گوییم
من حرف هایم را
تو دروغ هایت را …
به بعضیا ﺑﺎس ﮔﻔﺖ :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﯿﻠﯿﺎ خوشم ﻧﻤﯿﺎد
ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻄﻮﺭ ﻭﯾﮋﻩ ﺍﯼ بدم میاد !
اونقد با دلم بازی کردی که دل و روده م به هم پیچید …
ببین ، حالا حالم ازت بهم میخوره !
روی برگ های خاطرات نوشتم دلتنگم ، پائیز شد و خاطرات رنگشون زرد شد
و از شاخه های دلتنگی روی سنگفرش آرزوها ریختن تا زیر پای غرور و بی محبتی له بشن !
ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻼﺱ ﺑﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﻫﻢ ﮐﻼﺳﺶ ﺑﺎﺷﯽ
ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ حتی ﺗﻮ ﮐﻼﺳﺶ ﺭﺍتَم ﻧﻤﯿﺪﻩ …
ما گفتیم ﮐﻮﭼﯿﮑﺘﯿﻢ ﺍما ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ
ﺗﻮ فکر ﮐﻨﯽ ﮔﻨﺪﻩ ﺍﯼ کوچولو …
بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی
فقط به این خاطر که بیشتر از آنچه سزاوارش باشی عاشقت بودم …
هرجا سخن از اِعتماد است
خنده ام می گیرد !
تو را نمی بخشم که وقت بودن نبودی
وقت دیدن ندیدی
وقت عاشقی هرزگی کردی
وقت گریه با دیگران خندیدی
تو را هرگز نمی بخشم که
هرگز با من نبودی و من به سادگی همه ام با تو بود …
ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﺑﺎ بقیه رو ﻓﻘﻂ ﻛﺴﻰ ﻣﻴﻔﻬﻤﻪ ﻛﻪ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﻡ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ
خودت رو صد در صد خرج کسی نکن
که فقط تا ده بلده بشماره
بعضی از آدم ها همونقدر که آرزوی قشنگی ان
واقعیت وحشتناکیم هستند
یکرنگ که باشی ، زود چشمشان را می زنی
خسته می شوند از رنگ تکراریت
این روزها دوره ی رنگین کمان هاست
اگر می بینی هنوز تنهام
به خاطر عشق تو نیست
من فقط می ترسم
می ترسم همه مثل تو باشند
یه وقتایی یه کسایی رو تو زندگیمون راه می دیم
که مامان باباهاشون تو خونه به زور راشون میدادن !
به محضِ اینکه احساس کردین غرورتون بازیچه کسی شده
کوله بارِ آرزوهاتونو بردارین و بزنین به چاک !
داغِ زانو زدنتون رو به دل هر کی که با غرورتون بازی می کنه بزارین !
یکی از اشتباهات زندگی
آدم حساب کردن اونایی که آدم نبودن
هنوز هم نشدن ، بعدا هم نمی شن
خنده هات پیشکش همون که تو رو از من گرفت
فقط خواهشا وقتی حالتو گرفت ، برنگرد زار بزن
با موجودات عجیبی زندگی می کنیم !
موجوداتی که تنها با “بی محلی” آدم می شوند
حالا که رفته ای به درک
این منی که عاشقت بود را پس بده !
خودت رو صد در صد خرج کسی نکن
که فقط تا ده بلده بشماره
بعضی از آدم ها همونقدر که آرزوی قشنگی ان
واقعیت وحشتناکیم هستند
یکرنگ که باشی ، زود چشمشان را می زنی
خسته می شوند از رنگ تکراریت
این روزها دوره ی رنگین کمان هاست
اگر می بینی هنوز تنهام
به خاطر عشق تو نیست
من فقط می ترسم
می ترسم همه مثل تو باشند
یه وقتایی یه کسایی رو تو زندگیمون راه می دیم
که مامان باباهاشون تو خونه به زور راشون میدادن !
به محضِ اینکه احساس کردین غرورتون بازیچه کسی شده
کوله بارِ آرزوهاتونو بردارین و بزنین به چاک !
داغِ زانو زدنتون رو به دل هر کی که با غرورتون بازی می کنه بزارین !
یکی از اشتباهات زندگی
آدم حساب کردن اونایی که آدم نبودن
هنوز هم نشدن ، بعدا هم نمی شن
خنده هات پیشکش همون که تو رو از من گرفت
فقط خواهشا وقتی حالتو گرفت ، برنگرد زار بزن
با موجودات عجیبی زندگی می کنیم !
موجوداتی که تنها با “بی محلی” آدم می شوند
حالا که رفته ای به درک
این منی که عاشقت بود را پس بده !
وقتی که مرا دور می زنی یادت باشد
که عشق را در میدان من آموختی
دوباره به من خواهی رسید ، شک نکن
دل بستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل باختن به طاووسی است
که فقط ظاهر خوشگل دارد
عجب طعم گسی دارد دروغ هایت
وقتی به خورد گوش هایم می رود
تمام ذهنم را جمع می کند
دیگه بهت نمی گم برو به جهنم
آخه مگه جهنمیا چه گناهی کردن
که باید آدمی مثل تو رو تحمل کنن
هیــس !
کــــمی آرامــــتـــر تنـــــها شــــو
بی صـــــدا تــــر بـــشــــکــــن
آهــــســــتــــه تـــر سراغـــــش را بگـــــیـــــر
مـــمــــکــن است بــــیـــدار شــــود
وجــــــــدان نــــــداشتــــــه اش !
به بعضیا باید گفت یه برنامه بذار دیگه نبینمت
یاد گرفتم
دستانم اینبار که یـــخ کرد
دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند
مثل لیوانی شده ام که لبه اش پریده باشد!
تشنه که شدی مراقب باش !
عجیب وحشی ام
آب نریختـــــم که برگردی
آب ریختـــــم تـــا پاک شود
هر چه رد پای توست ، از زنـــدگی ام…!
چـه تـجـارت نـاشـیـانه ای بـود
آن هـمـه نـازی کـه مـن از تـو خـریـدم
چشم هایت وقتی دروغ می گویی زیبا تر می شوند
اگر می خواهی زیبا ترین باشی
همیشه به من بگو دوستت دارم !
مشکل از جایی شروع میشه که
دلتنگ کسی باشی که نیست
حوصله کسی رو نداشته باشی که هست
خوب که فکر می کنم
می بینم گاهی یک شکلات ِ مغزدار بیشتر میچسبد
تـــــا عاشقانه های این عاشق های تو خالی !
من خودم را به تو تقدیم کردم
و تو مرا به هیچ فروختی
چه معامله ی پایاپایی
بعضیا کاری باهات می کنن که
یادآوری تمام لطف هایی که در حقشون کردی
به شدت از خودت متنفرت می کنن !
این روزها به هرکی پر و بال بدی
به جای اینکه باهات پرواز کنه
واست دم در میاره
هــــی فلانـــــــــــــــــــــــــــــی
عاشقـــــــانه های مــــرا بـــه خـــــودت نگیـــــر
مخـــــاطب مــــن، معشـــــوقـــه ایــست
کـــه وجـــودش را به دنیـــــایی نمی دهــــم
لقمــــه بزرگتر ازدهانت بودم
برای همین بودکه مرا خرد می کردی
تا انـــدازه شوم
بـلافـاصـله پـس از مـرگـم
مـرا بـه خــاک نسپـاریــد
دوسـتـانــم عادت دارنــد کـه
دیــــر بیــاینـــــد
خواستے دیگـــه نباشے
آفرین چــــه با اراده !
لعنَت به دبستانـے که تو از درس هاش
فقط تصمیــم کبــر ے رو آموختـــے
اِلتِمــــــــاس مــــــالِ دیـــــــروز بــــود
مـــــــالِ وَقتـــــــی بـــود ڪــــﮧ ســـــــاده بودم
اِمــــــــروز میــــــخــــوای بـــِــری ؟
هیــــــــــــــس !!!
فَقَط خـــداحــــــــــافِظ
پیاز هم که خرد می کنی برایش اشک می ریزی !
از پیاز هم کمتر بودم ، مرا خرد کردی و خندیدی
بعضیا هیچی نیستن به جز ۴ حرف
ا د ع ا
یه سری آدما هستن که اگه تو زندگیت نبودن
الان داشتی با خیال راحت نفس می کشیدی
کاش از همان روز اول میدانستم
که “دوستت دارم” تکه کلام توست
یــه وقتایـــی یــه کسایـی رو تـــــو زندگیــمـون راه می دیم
که نــنــه بـابـاشون تــــو خــونـــه بـــه زور راشـــون می دادن
بعضی ها هستن وقتی به ما می رسن با کلی اعتماد به نفس می گن
من با بقیه فرق دارم و مثل همه نیستم
بعد معلوم میشه تنها فرقشون اینه که از بقیه خیلی بدترن
می گفت : پای رفتن نـدارم … راست می گفت !!!
بـــا ســر رفـــــت …
چشمانم را می بندم
نقابت را بردار
بگذار صورتت هوایی بخورد
مخاطب های امروزی رو هرچی بیشتر خاص کنی
بی خاصیت تر می شن
این جماعت می گفتن
اشک هایت را خرج رفتنش نکن
راست می گفتن
بی من تو مفت هم نمی ارزی
بزرگترین اشتباه ما این است که
گاهی آدمها رو بسیار طولانی تر از چیزی که لیاقتش را دارند
در زندگیمان نگاه میداریم
وقتی چند تا کوتاه فکر
معنی محبت و دل سوزی رو از عشق و علاقه تشخیص نمیدن
وضع بهتر از این نمی شه
دنیا مثل شهربازی شده
جایزه بازی با آدما
یه عروسک دیگست !
عزیزم چه زیبـا اجرا می کنـی
خط به خط تمام گفتــــه هایم را
خواســـته هایم را
هه !!!!!
امـــــا
برای دیگری!
دلت را خوش نکن به این “دوستت دارم”ها
تمامشان تاریخ مصرف دارند
سهمیه هوای من هم برای تو
برای نفس زدن و هیجان در کنار او لازمت می شود
روزی فکر می کردم هدیه ای هستی از طرف خدا
اما امروز فهمیدم تقاص اشتباهاتم بودی
اگه تو روت خندیدم به خاطر این بود
که نخواستم تو روت بالا بیارم ، اینو بفهم !
هرکی ازم سراغت رو می گیره
نمی گم وجود نداری
می گم وجودش رو نداشتی … !
این روزها اگه کسی گفت :
من عاشقتم
بپرس : تا ساعت چند ؟
لیـــاقــت مــی خواهــد
بـــودن در شعــر هـــای دختــری که
بـــــا تمام عشقــش نبـــودنـــت را اشک مــی ریـــزد
تعجـــب نکــــن !!
در بی لیـــــاقتی تـــو شکـــی نیـــست
اینجـــا دلیـــل بــودنـــت میـــان بغــــض هــــایـــم
خــریت خـــودم اســـت نـــه لیـــاقــــت تــــو
هر چقدر عطـــرت را عوض کنی
باز هم تنـــت بوی کثیف خیـــانت را میدهد
عزیز لعنـــتی ام
چشمهای تو شفافترین برکه هاست
اما قامت من شاید آنقدر بلند که توی چشم های تو جا نمی شود
باید برای عاشقی هایم دریا می جستم
حالم به هم می خورد از کلمه های عزیزم و عشقم
من را همان ببین صدا کن
یه سری از عقل فقط دندونشو دارن
به بعضیا باید گفت :
شما سیرابی گاوم نیستی چه برسه به جیگر ما
عاشق آن لحظه ام که نه از تو
و نه از تعلقات تو خبری نیست
درد مـــــن چشمـــــانـــی بــــو د
کــه بــه مــن اشک هدیـــه می داد
و بــه دیگــــران چشمــــــــک
حالا که رفته ای حسابی که هوا را بی من نفس کشیدی
سر دو راهی که رسیدی به چپ برو
به جهنم ختم می شود !
بــــرای ِ هــر کـس کـه رفــتـنی سـت
فــــقـط بــــایــــد ..
کنــــار ایــستــاد ..
و ..
راه بـــــاز کـــــرد
بــه هـمـیـن ســـادگــــی
ببند در آن دلت را
که به روی همه باز است
یخ کردم
آن روزها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند
این روزها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند
آن روزها مال باخته می شدی و این روز ها دلباخته
بهتره نداشته باشمت
تا این که داشته باشم
و ندونم با چند نفر شریکم
تو مثل زمین قدرت جاذبت فوق العادست
اما کاش از پستی بلندی هاش
پست بودن رو یاد نمی گرفتی
به بعضیا باید گفت
بى زحمت دست به دست
خودتو گموگور کن نبینمت
اشتباه من املایی بود
من فقط او را همدرد نوشتم
گویا او هم ، درد بود
از شباهتتون فهمیدم که تو نسبتی با گاوآهن داری !
اومدی ، زندگیمو شخم زدی ، زیر و رو کردی رفتی
باطریِ موبایل من
موندگاریش بیشتر از relationshipe بعضی رابطه هاست !
بعضی وقتا لازمه گیاه باشی
و فتوسنتز کنی ولی محتاج بعضیا نباشی
همه چیز عوض شده جز تو
تو از اول هم عوضی بودی
احترام من نسبت به تو به تنت زار می زند
باید کمی از پهلوها برایت تنگش کنم
تا کمی اندازه ات شود
دستگاه مشترک مورد نظر
از دست دوستت دارم های دروغ تو خاموش است
لطفا دیگر تنهایش بگذار
شاید با دروغ هایت مثل شب آرام باشی
اما برای من مثل روز روشنی
پراید شد ۲۰ میلیون
ولی تو همون ۲ زاری که بودی موندی
فرقی نمی کنه که به یه دو پا زیادی جَو بدین
یا به یه چهار پا زیادی جُو بدین
به هر حال از هر دوشون جفتک می خورین
احـتــرام برای بعضــیـــا بیــشتر
از کـــراک و شیــشــه تـــوهــم مـیـاره
یه سری فکر میکنن شاخی هستن برا خودشون
عزیزم تو موی زایدی ، باید بری تو سطل زباله
یه سری شدیدا به عینک نیاز دارن
واسه اینکه گوشامونو خیلی دراز میبینن
سوختنم را دیدی و خندیدی
خنده ات را دیدم و سوختم
خنده هایم را خواهی دید
دیدارِ ما به وقت سوختنت
اولا فکر می کردم من تنها کلید خوشبختی هستم
که به در قلب تو خوردم
اما الان که نگاه می کنم می بینم
قلب تو به هر کلیدی می خوره
مهم این نیست که رفتی
مهم اینه که دیگه برنگردی
سیب از درخت افتاد
ستاره از آسمان
تو از چشم من
گاهی فرقی نمی کند از کجا ؟
سرنوشت مشترکی است سقوط
به بعضی ها باید گفت هــــی فـــلانــی
نردبـــان هــوس را بـردار و از اینـجـا بــرو
با ایــــــن چــیــــزهــا قـــدت به عــــشــق نـمـی رسد
عـــشـــق بـــال مـــیخــواهــد کـه تـــو نـــــــداری
خیلی وقت است که کــــات گفته ام
ولی تو همچنان برایم بــــازی می کنی
آن روز ها هیچ چیزمان به هم نمی خورد
اما الان حسابی حالم از تو به هم می خورد
این روزها قدم که می زنم
منحرف میشوم به سمت چپ
در قلب من چیزی سنگینی می کند مدام
باید بیرون بیندازمت
واقعا چه فایده ؟
بالای خط فقر باشی و زیر خط فهم
می دونی چیه رفیق؟
اگه از زندگی کسی می ری بیرون
سعی کن کامل بری بیرون
حتی پوست تخمه هاتم جمع کنی با خودت ببری
مقصر خود ماییم
عشق را به کسانی ارزانی می کنیم
که از زندگی جز آب و علف روزانه
نه می فهمند نه می خواهند
به بعضی ها باید محبت و معرفتتو قطره قطره با قطره چکون بدی
چون جنبه همشو یکجا ندارن
چون یه دفعه میزنن زیر همه چیز
دم از مردونگی نزن
سنگینـــه
سرفت می گیره
نشسته ام
کجا؟
کنار همان چاهی که تو برایم کندی
عمق نامردی ات را اندازه می گیرم
ﯾﻪ ﺳﺮی ها ﺁﻏﻮﺷﺸﻮﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻐﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻋﻤﻮﻣﯿﻪ
سرد بودنـــــم را بگــــذار به حساب
گرم بودنت با دیگران
همه درست شبیه هم هستند
فقط بعضی ها بهتر و باورکردنی تر دروغ می گویند
تنها چیزی که تو زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم
انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه
بعضی آدما مثل لیوان می مونن
زیادتر از ظرفیت که بهشون بها بدی سر ریز می کنن
اول خودشونو به گند می کشن بعد دور و برشون رو
به کرمه ای اطرافتان پیله نکنید
توهّم پروانه شدن می گیرند
گاهی فکر می کنم
بعضی ها
همان بعضی ها بمانند بهتر است
حالم از کلمه ی عزیزم و عشقم بهم می خوره
من رو همون ببین صدا کن
بی ریایی شرف دارد به ریا کاری
لطفا اگر قصد ماندن ندارید
از هر گونه بودن هم خودداری کنید
آنقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست همیشه بمانیم
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت می خواد نه بهانه
به جهنـم که نیــــستی
مگـر مغـول ها یک قـرن تمـام حمله نکردنـد ؟
مگر نگـذشت ؟
نبـودن تـو هـم مـی گـذرد !
حس خوب داشتن
حال خوب داشتن
روز خوب داشتن
نعمتیست که رفتنت به من هدیه کرد
بعضیا مرگ مغزی شدن انگار
هر روز قلبشون رو اهدا می کنن به یکی
عطر های گرون قیمت رو ول کن
آدم باید بوی اعتماد بده
یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید
راست میگه یا دروغ
اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا
که با چشمشونم دروغ می گن
فکر می کردم اگه قلبم باهات صاف باشه همه چی حله
ولــی اشتباه فکر می کردمو جاش دهنم صاف شد
از نبـودنـت دلگیر نیستم
از اینکه روزگاری بـودی دلگیرم
فکر می کنی از تو تنفر دارم ؟
اشتباه می کنی ! من به تو فکر هم نمی کنم
چون تنفر هم یه نوع احساسه
و تو لیاقت هیچ احساسی رو نداری
تــاریخ انقضــات تمــوم شده
واسه همین از Call تبدیل شدی به Missed Call
به بعضی ها باید گفت :
عزیزم من پین کد نیستم که بهت سه بار فرصت بدم
زمانی می رسد که تمام عاشقانه هایم برای تو
در یک کلمه خلاصه می شود
گور بابات
ترکت می کنم و تنهایت می گذارم
تا بیش از این انرژی ات را صرف نکنی برای
صادقانه دروغ گفتن
گاهی به بعضـــــیا باید گفت :
عزیزم اگه برام بـــزرگ شده بودی
فقط به خاطر خطـــای دیــدم بود
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی
به این فکر نکن که اون چه قدر احمق بوده
به این فکر کن که چه قدر بهت اعتماد داشته
و تو چه قدر پست و بی وجدان بودی
که از این اعتماد سوء استفاده کردی
گرگ ها همیشه زوزه نمی کشند
گاهی هم می گویند : دوستت دارم
و زودتر از آنکه بفهمی بره ای ، می درند خاطراتت را
و تو می مانی با تنی که بوی گرگ گرفته
خنده ام می گیرد
وقتی پس از مدت ها بی خبری
بی آنکه سراغی از این دل بگیری
می گویی دلم برایت تنگ است
یا دلم را به بازی گرفته ای
یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟
دلتنگی ارزانی خودت
من دیگر دلم را به خدا سپرده ام
هی فلانی
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم
هرجا که دلت می خواهد برو
فقط آرزو می کنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد
آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت
باز هم آرام نگیری
و اما من بر نمی گردم که هیچ
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع می کنم
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی
با خاطراتم قدم بزنی
اولا به نظر می رسید که زندگی بی تو یعنی هیچ
حالا که رفتی فهمیدم که فقط به نظر می رسید
یه بیماریه مادرزادیه لاعلاج داریم
هرکی رو می بینیم فکر می کنیم آدمه
یه سری آدما رو نباید بالا برد
باید بالا آورد
در کودکی در کدام بازی راهت ندادند
که امروز اینقدر دیوانه وار
تشنه ی بازی کردن با آدم هایی؟
گاهی چه اشتباه از کــاه کـــوه می سازیم
بایـــد به چــارپـایـان می دادیم بخـــورنشان
گاهی هرگز نرسیدن بهتر است
مثلا هرگز نرسیدن تو بـــه من
مهم نیست از بیرون چه طور به نظر میام
کسایی که درونمو می بینن واسم کافین
واسه اونایی که از رو ظاهرم قضاوت می کنن حرفی ندارم
همون بیرون بمونن واسشون بسه
عزیزم وقتی گند زدی به زندگیِ طرف
موقع رفتن دیگه دهنتو ببند
لطفا نگو قسمت نشد
اینی که می کشم
درد نبودنت تو این روزا نیست
تاوان بودنت تو اون روزاست
دلم برا تو که نه
ولی برا کسی که فکر می کردم تو بودی تنگ شده
این روزها تو را فقط به اندازه ی یک اشتباه می شناسم
سکوت و صبوریم را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید
شماره بعضیارو باید تو گوشیت نگه داری
نه واسه اینکه بهشون زنگ بزنی
واسه اینکه اگه اونا زنگ زدن جواب ندی
کاش همه می فهمیدند که دل بستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل باختن به طاووسی است که فقط ظاهر زیبا دارد
بعضـی هـا دستشـان رو می شـود
اما رویشـان کم نمیشــود
گاهی احساس می کنی که اگه وقت بذاری
و به یه سیب زمینی پخته عشق بورزی
بیشتر جواب می ده تا به بعضی آدما
اسمت چی بود؟
می خواهم بن بست های زندگی ام را به نامت کنم
زندگی سگی را بهتر می فهمم
از وقتی که آمــــدی
اونقدر که مار تو آستینمون پرورش دادیم
اگر قارچ پرورش داده بودیم
الان یکی از کارآفرینای نمونه ی کشور بودیم
قشنگیه لیــاقــــت اینه که
همه نمی تونن داشته باشن
حتـــی شما دوست ناعزیـــز
به تو رسیدن در یک شعاع با پرگار عشق محال است
نوک پرگارمان را هوس شکستــــه
هــــــــی تــــــــــــو !
از اینکه امروز مورد توجه هستی خوشحال نباش
تیتر اول روزنامه امروز
کاغذ باطله فرداست
لاشه ی عاشقی ام
سگ خورِ نامردیِ تو
این قدر خون به دلم هــــست
که هارت کند
حالت تهوع دارم
این حالت تهوع لعنتی با هوای آزاد و قرص درست نمی شود
علاجش …
فقط بالا آوردن فحش هایی است که به دیگران بدهکارم
حسرت چیزی نیست که من بخورم
حسرت اون چیزیه که به دلت می ذارم
افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟
فاصله هایند که دوستی را می بلعند
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر می کند
به همین ســــــــــــادگی
مشکل از خود ماست
واسه کسی که یه قدم واسمون برمی داره
دو کیلومتر پیاده می ریم
یـه رابـطـه فـقـط مـخـصـوص دو نـفـره
ولـی بـعـضـی احـمـق ها شـمـارش بـلـد نـیـسـتـن
امــــــــان از روزی که یــــــــه ۲زاری
خـــودشو تــــراول فــــــــــرض کنـــــه
تمـــام غصــه هــایــی را کـــه بــرایـــت خـــوردم
بـــالا مــی آورم طـــعـــم بـــیهودگـــی مــیــداد
زمانی آرزوی هر روز دیدنت را داشتم
اما هر روز ندیدنت آرزوی امروز من است
بعضیا کات مات حالیشون نیست
فقط دوس دارن بازی کنن
بعضیا لازمه کنارت نباشن
کنارت که باشن تنهاتری
پس خواهشن نباش
رفتنت را خیالى نیست
فقط مانده ام چگونه در چشمانى به آن زلالى
جا داده بودى آن همه دروغ را
عزیزم حتی دیگر نمی خواهم آرزویت باشم
آرزو می کنم او آرزوی تو باشد
و آرزوی او دیگری
گاهی وقتا لازمه از گوشیمون بشنویم
مشترک مورد نظر آدم نمی باشد
لطفا قطع کن
وقتی داشتی می رفتی گفتی
دیگه هیچ کی رو مثه من نمی تونی پیدا کنی
توی دلم گفتم
اتفاقا خوبیش همینه
از فردا بیشتر مراقب باش
تقاص اشک های امشب من
سنگین تر از تمام روزهایی است
که عاشقانه گریه کردم
با وجود تو عشق در من تغییر معنا داده است
به لجن می کشی واژه ها را
فرق سرت می دونی کجاست ؟
دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو
ایراد از تو نیست
مگس هیچوقت سمت گل نمی ره
همیشه می ره سمت یه چیزی مث خودش
اگه مهم بودی زیرت خط می کشیدم
نه دورت
نمی خواهم بعد از مرگم
به احترامم یک دقیقه سکوت کنی
اکنون که زبانت نیش دارد
دهنت را ببند
نـــه بــــه دیــروز هــآیی کـــه بودی می اندیشــَم
نـــَـه بـــه فـــــَــردآهــآیی کـــه شــآیـَـد بیــــآیی
می خـــــــوآهــَـم امـــروز رآ زنــدگـــی کــُنــم
خواســـتی بــآش خواســـتی نَبــآش
هررررررررررری
وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که
دعایی غیر از پنچر شدنت برات بکنم
ﻛﻼﻍ ﭘﺮ
گنجشک ﭘﺮ
ﻭﻟﻲ ﺗﻮ ﻧﭙﺮ
ﺑﻲ ﺯﺣﻤﺖ ﮔﻤﺸﻮ
به بعضیام باید گفت
اگـــــه حس می کنــی خیلـــــــی بارتـــــه
واست گاری بگیرم
بعضی جمله ها هستن به مرور تبدیل به دروغ میشن
مثله پنیر تازه رسید رو شیشهی بقالی
یا مثله دوست دارم تو
یادت باشه گلم !
وقتی که داری گنده تر از دهنت حرف می زنی
منتظر جر خوردن دهنتم باشی
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯼ
ﺣﺎﻻ ﻧﻮﺑﺖ ﭘﺎﻫﺎﺗﻪ
ﮔﻮﺭﺗﻮ ﮔﻢ ﮐﻦ
خیالبافی بیش نبود آدم بودنت
خودم را گول می زدم که در حد منی
ﻗﺎﻧﻌﻢ ﺍﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩ
ﻗﺮﺑوﻥ ﺩل خودم ﻛﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ
خاکستر سیگارم را به تو ترجیح دادم
چون که او تنها حنجره ام را به آتش کشید
ولی تو تمام وجودم را
بعضی آدمــا میخ دارن
گیر می کنی بهشون
نخ کش می شی
به زور باید جدات کنن !
خائــــــــن بودن کار راحتیــــــــه
یه کار سخت تر
مثل وفــــــــــآدار بودن رو امتحان کن
متاسفم که چرا مزه عشـــــــق
را از دست تــــــو چشیــــدم
تا همیشه در شک دروغ بودنش بمـــانم
امروز باورم شد
که تو خسته تر از آن بودی
که بفهمی دوست داشتنم را
از من که گذشت اما…
هرجا که هستی
خسته نباشی
به بعضیا باید گفت :
ﻛــﺎﺷــﻜـی ﺷـُـﻌـﻮﺭﺗﻢ
ﻣـِﺜـﻞ ﻟـﻴـﺴـﺖ ﺩﻭﺳــﺘـﺎﺕ ﻫــﺮ
ﺭﻭﺯ ﺑـﻪ ﺗــﻌـﺪﺍﺩﺵ ﺍﺿــﺎﻓـﻪ ﻣــﻴـﺸـﺪ!
احترام گذاشتن به بعضیا
مثه تکون دادن پارچه ی قرمز جلوی گاوه !
جلوی کوه داد بزنی محبت بر می گردد محبت !
تو از سنگم کمتری ؟
سکوت و صبوریم را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید
سردش بود
دلم رابرایش سوزاندم
گرمش که شد با خاکسترم نوشت خداحافظ
سوت پایان را بزنید
صداقت من
حریف هرزگی این زمانه نمی شود
قبول کردم باخت را
چقدر دلم باران می خواهد
وقتی نفسم هم می سوزد در آتش رویایت
عاقلانه عاشقتم
و عاشقانه دیوانه ات عشقم
زیباست یادت
ببین اگر خودت بودی چه غوغایی می شد
اندازه سرکبریت دلم برات تنگ شده
کوچیکه ولی دنیا رو آتیش می کشه
کاش صبح گشایش چشمانم به خورشید نگاهت زودتر بیاید
و بنشیند پای سجاده دلم
درست وقتی که خدا هم
ضربان عشق پاکم را حس می کند
کفش هایم را نده
پا برهنه می روم تا در حریم تنهایی خود
با نگاه به تاول های پایم عبرت بگیرم
من کجا؟ عاشقی کجا؟
زندگی زیباتر می شود هنگامی که
بدانی دیگران در دنیای فراموشی ها بیادتند
غروب ها چقدر دلم تو را می خواهد
وقتی خورشید هم پیش چشمانت شرم می کند
صدایم که می کنی نور چشمانم زیادتر می شود
صدایت را کم و زیاد نکن می سوزد چراغ چشمانم
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
برحذر باش که جان می فکند دستانم
تو جا زدی
من جا خوردم
اون جا گرفت
با رفتنت هیچ اتفاقی نمی افتد
من به تعداد تک تک آدم های دنیا انگیزه دارم
که دیگر نخواهمت
گفته بودی می مانی
اما انگار صدایت قطع و وصل شده بود
و گفته بودی میهمانی
به سلامتیه کسی که ما رو گذاشت ذخیره
و دیگران رو بازی داد
به من نپر لب ﭘﺮ می شی
ﻟﺐ تر کنم پرپر می شی
خیانت دقیقا شبیه دود سیگار است
تنها لحظه ای جلوی چشمانت را تار می کند
ولی بویش تا مدت ها بر تنت می ماند
چه کسی می گوید من و او تفاهم نداشتیم ؟
ما هردو عاشق بودیم
من عاشق او و او هم عاشق او
اگه مهم بودی
زیرت خط می کشیدم نه دورت
نه نه نه الان نه
فعلا دورت خیلی شلوغه
تنهات که گذاشتن باهات حرف دارم خیلی
زمانی آرزوی هر روز دیدنت را داشتم
اما هر روز ندیدنت آرزوی امروز من است
مهم نیست چند سالته
وقتی یاد گرفتی جواب دوست داشتن
رو با جفتک انداختن ندی بهت می گن آدم
ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﻲ ﺣﺮﺻﻢ می گیره ؟
ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺗﺎ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻫﺮﭼﻲ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺩﺍﺷﺖ
به ﻣﻦ می گفت ﺗﺎ به ﺣﺴﺎﺑﺸﻮﻥ ﺑﺮﺳﻢ
ﻭﻟﻲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ می زنم
ﻫﺮﮐﻲ ﺍﺯﺵ می پرﺳﻪ ﮐﻴﻪ
ﻣﻴﮕﻪ هیشکی ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺰﺍﺣﻤﻪ
سریع ترین نقاشی بودی که دیدم
در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کردی
بعضی ها رو نباید تحویل می گرفیتم ولی گرفتیم
به بعضی ها نباید رو می دادیم ولی دادیم
با بعضی ها نباید حرف می زدیم که زدیم
این از سخاوت ماست نه از حماقت
اسباب بازی هایش را جمع کردم
ماتم برد وقتی دلم را میان آنها دیدم
اونایی که شما باهاشون می گردی
راه رفتنو از ما یاد گرفتن
هرچه مغرور تر باشی تشنه ترند برای با تو بودن
و هرچه دست نیافتنی باشی بیشتر به دنبالت می آیند
اما امان از روزی که غروری نداشته باشی و بی ریا به آنها محبت کنی
آنوقت تو را هیچ وقت نمی بیند و ساده از کنارت عبور می کنند
من بازمانده غذا را نمی خورم
چه برسد به بازمانده ی احساس
پس برو
تمام کتاب هایم را ریختم کف اتاق
دانه دانه ورق زدم و کلنجار رفتم
ولی در هیچ لغتنامه ای هیچ واژه ای نبود
تا حماقت دلم را توجیه کند
همیشه یادمون باشه
از اومدن یکی توی زندگیمون ذوق مرگ نشیم
تا وقتی که تنهامون گذاشت و رفت دق مرگ نشیم
مشترک مورد نظر این روزهایت کیست
که دیگر در دسترس بودن و نبودن من
برایت مهم نیست ؟
می خواهم عوض شوم
چرا باید دلتنگ آغوشت باشم ؟
می خوام تو دلتنگ آغوشم باشی
می خوام اون سیب قرمز در بالاترین قسمت درخت باشم
دقت کن رسیدن به من آسون نیست
اگر ههمتش رو نداری آسیبی به درخت نزن
به همون سیب های کرم خورده ی روی زمین قانع باش
تمام غصه هایی را که برایت خوردم بالا آوردم
طعم بیهودگی می داد
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﺗﻮ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺯ چشمم ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ
ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست
ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ
بی رحمی ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﺍﻣﺎ ﺣﻮﺍست ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ
ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نباشید
ارزش خاص بودن را نداشت
دلش دل نبود که لامصب ژله بود
برای همه می لرزید
دار بزن
خاطرات کسی که تو را دور زد
ﻟﻌﻨﺘﯽ ﮔﻔﺖ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ
ﺍﺑﺪﺵ ﭼﻪ ﺯﻭﺩ ﻋﻔﻮ ﺧﻮﺭد
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﯽ
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺖ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺑﮕﺬﺭﻩ
برای بعضی از آدم ها
محبت مثل فیلم خارجی بدون زیرنویس می مونه
نمی فهمنش
زنگ زدند رفتگر محله بود
گفت آقا این عکس رو دیشب توی زباله های شما پیدا کردم
عکس تو بود
از دستت هرچی برمی اومد انجام دادی تشکر
حالا نوبت پاهاته
گورتو گم کن
اونی که از پشت خنجر فرو کرد تو قلبم عطر تنش آشنا بود
آن عطر را خودم برایش خریده بودم …
مرا می شکنی و سرت را با افتخار بالا می گیری
ببین از سقف بالای سرت چگونه اشک چکه می کند
مغرور نباش که روزی این سقف شکسته روی سرت خراب می شود
عزیزم واسه کسی دورویی کن
که حوصله همون یه روتم داشته باشه
دلم تنگ شده برای وقتی که می گفتی دلم واست تنگ شده
دلم تنگه برای بودنت شایدم لبخند خودم
دلم برای همه چیز تنگ شده جز بودنت
به لب هایم قفل زدم درباره عشق تو
تا به کسی چیزی نگویم
شاید روزی خودت آدم شوی
گمان می کردیم وقتی نباشم دلت می گیرد
اما دیدم نه بدون من شادتری و شلوغتری
صدای قهقه خنده هایت تا اینجا هم شنیده می شود
گویا من سد راهت بودم و تو دیگه آزادی
مبارکت باشه
گفتم تمام وجودم از آن تو بود
مشکلت چه بود که با من چنین کردی ؟
گفت آنقدر خوبی که حالم را بهم می زنی
یه روز تو تنها آرزوی زندگیش می شی
این بدترین انتقامه
تاریخ انقضایت که سر برسد
و دیگر طعم قبل را ندهی
از کال تبدیل می شوی به میس کال
به همین راحتی
ﺩﺧﺘـــﺮﯼ ﺭﺍ ﺑـﺎ ﺩﺭﻭغ هات ﻓــﺮﯾـﺐ ﺩﺍﺩﯼ
ﻗــﺒـﻞ ﺍﺯ ﺍﯾـﻨـﮑـﻪ ﺑـﮕــــﯽ ﭼـــﻘـﺪﺭ ﺍﺣـــﻤـﻖ ﺑـــﻮﺩ
ﺯﻳـــﺮ ﻟــﺐ ﺑــﻪ ﺧـــﻮﺩﺕ ﺑـــﮕـﻮ ﭼـــﻘـﺪﺭ ﻣــﻦ ﺁﺷــﻐــﺎﻟــﻢ !
زن قداســـــــــــــت است
برای با او بودن باید مـــرد بود
نه نــــــر !
عـزیـــــــــــزم واسـه کســی دوروئـی کن
کـه حـوصـــــــــــله هــمـون یه روتـم
داشــتــــــــه بـاشـــــــــــــه
سریعا رفته باشی …
ﻣﻄﻤﺌـﻦ ﺑﺎﺵ عزیزم
ﺁﺩﻣـــﯽ ﮐﻪ ﮔﻨـــﺪﻩ ﺗــﺮ ﺍﺯ ﺩﻫــﻨـﺶ ﺣــﺮﻑ ﻣــﯿﺰﻧـــﻪ
ﺁﺧــﺮ ماجرا ﺩﻫـــﻨﺶ ﺟــــــﺮ ﻣﯿـﺨﻮﺭﻩ
در لابه لای دلشوره ها و تـرس هایـم
لب پرتگاه ایستاده ام
می دانم دستـــــــم را نمی گیری
فقط محض رضای خدا پرتــــــم نکــن !
بعضیام هستن پا برهنه میان تو زندگی آدم اما
وقتی میرن لباس مارک دار تنشونه
مبارکشون باشه ولی
رسمش این نیست
هــی فـلانـی ؟!
تــمام کـتاب هایـم را ریختـم کـف اُتاق
دانه دانه ورق زدم کـلنجار رفتـم !
در هیچ لـغت نامه ای هیچ واژه ای نــبود
تا حماقت دلم را تــوجیح کــنـد !
به لب هایم قفل زدم درباره عشق تو
به کسی چیزی نگویم
شاید روزی خودت
آدم شوی
دلم تنگ می شود برای حرف زدنت
و برای تکیه کلام هایت که نمی دانستی فقط کلام تو نبود
من هم به آنها تکیه داده بودم
خدایا به امید خودت
نه بنده های بی خودت !
به بعضیام باید گفت
اونجا که پرچمت هوا کردی ما رختامون آویزون می کنیم
سریع ها … نبینمت !
بیا و ببین دیوانه شدم
از بس که دلتنگی هایم را
دست کم گرفتی
چشمانم را که باز می کنم ، تو نیستی
این بیرحمانه ترین اتفاق این روز هایم است
مـــن خــــــواب دیـده ام
کـه تـو تـعبیــــــر می شـــــوی
من راه را به خلوت دلم گشوده ام
شتاب کن
دیگر ورود عموم آزاد است
این چه عشقیست؟
پر از فراموشی
من فراموش شدم
تو فراموشکار
هرکی ازم سراغت رو می گیره نمی گم وجود نداری
میگم وجودش رو نداشتی … !
این روزها اگه کسی گفت :
من عاشقتم
بپرس : تا ساعت چند ؟
تازگیا هرکی می گه دوسِت دارم ، خندم می گیره !
بی اراده میگم : چی می خوای ؟
بگیر برو …
بعضیها یار نیستن بارن
وقتی که می رن آدم احساس می کنه سبک شده !
اینقدر خودت رو اذیت نکن
اونی که بودنت رو قدر ندونست لایق حضور در فکرتم نیست
محبت هایت را شمردم درست بود
اما عشقت را پس بگیر گوشه ندارد
منطقی حرف زدن با بعضی ها
حتی از پوشیدن دمپایی شصتی با جوراب هم سخت تره …
با اونایى که
دستشون به دهنشون نمی رسه درست حرف بزن
مطمئن باش دستشون به دهن تو میرسه !
شب ها به وقت خواب
از طرف من وجدانت را ببوس
البته اگر بیدار بود !
هر چقدر عطـــرت را عوض کنی
باز هم تنـــت بوی کثیف خیـــانت را می دهد
عزیز لعنـــتی ام
کـمـیت مهم نیست
کـیـفـیـت مهمه که تو نداشتــی
فهمیدهام که نفرت هم مثل دیگر احساسات مثل عشق قیمت دارد
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد …
تمام زندگی ام را می دهم که برگردی و همین که برگشتی بگویم
دیگر نمی خواهمت گمشو !
پر گرفتم
حتی پرواز را هم تجربه کردم
ای کاش زودتر ترکم می کردی …
به بعضی ها باید گفت :
لطفا یه دهن برامون خفه شو !
بعضیا مثله این دیوار های تازه رنگ شده می مونن
پشتت هستن ولی نمی شه بهشون تکیه کرد
اگرم تکیه کنی سر تا پای خودتو به گند کشیدی
چشم های تو شفافترین برکه هاست
اما قامت من شاید آنقدر بلند که توی چشم های تو جا نمی شود
باید برای عاشقی هایم دریا می جستم
حالم به هم می خورد
از کلمه های عزیزم و عشقمی که از دهان تو در آید
من را همان ببین صدا کن !
یه سری از عقل
فقط دندونشو دارن
به بعضیا باید گفت
شما سیرابی هم نیستی چه برسه به جیگر ما
عاشق آن لحظه ام که نه از تو
و نه از تعلقات تو خبری نیست
رفته باشی
درد مـــــن چشمانی بــــود
که به من اشک هدیه می داد
و به دیگران چشمک
حالا که رفته ای
حسابی که هوا را بی من نفس کشیدی
سر دو راهی که رسیدی به چپ برو
به جهنم ختم می شود
بــــرای هــر کـس کـه رفــتـنی سـت
فــــقـط بــــایــــد کنــــار ایــستــاد
و راه بـــــاز کـــــرد
بــه هـمـیـن ســـادگــــی
ببند در آن دلت را که به روی همه باز است
یخ کردم
چون شاخه گلی در لیوان
زخم های تنم از تو آب می خورند
آدم نیمرو باشه
ولی دورو نباشه
بعضیا ﻣﺜﻠﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﺻﻨﺪﻟــی ﺳﯿﻨﻤﺎ می مون
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺋﻪ ﯾﺎ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ
نگران اشک هایم نباش
از لبخندم بترس که معنایش اشک های فردای توست
اگر وجدان هم فروشی بود
برای خرید تمایلی نشان نمی دادی
بر عکس فلش مموری ها
که روز به روز کوچکتر می شوند و پرظرفیت تر
بعضی آدم ها روز به روز بزرگتر می شن و بی ظرفیت تر
کمتر به خودت ببال
بودن با تو لیاقت نمی خواهد
اعصاب می خواهد
آدامسمو با اون همـه شیک بودنش
بعد نیم ساعت زیر کفشم له می کنم
تو که جای خود داری
آن روزها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند
این روزها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند
آن روزها مال باخته می شدی و این روز ها دلباخته
بهتره نداشته باشمت
تا این که داشته باشم و ندونم با چند نفر شریکم
تو مثل زمین قدرت جاذبت فوق العادست
اما کاش از پستی بلندی هاش
پست بودن رو یاد نمی گرفتی
بعضیا لازمه کنارت نباشن
کنارت که باشن تنهاتری
پس خواهشن نباش
رفتنت را خیالى نیست
فقط مانده ام چگونه در چشمانى به آن زلالى
جا داده بودى آن همه دروغ را
عزیزم !
دیگر حتی نمی خواهم آرزویت باشم
آرزو می کنم او آرزوی تو باشد
آرزوی او دیگری …
گاهی وقتا لازمه از گوشیمون بشنویم
مشترک مورد نظر آدم نمی باشد
قطع کن !
وقتی داشتی می رفتی
گفتی دیگه هیچ کس رو مثه من نمی تونی پیدا کنی
توی دلم گفتم : اتفاقا خوبیش همینه
از فردا بیشتر مراقب باش
تقاص اشک های امشب من سنگین تراز تمام روزهایی است
که عاشقانه گریه کردم
با وجود تو عشق در من تغییر معنا داده است
به لجن می کشی واژه ها را
فرق سرت می دونی کجاست ؟
دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا
مشکل از خود ماست
واسه کسی که یه قدم واسمون برمی داره
دو کیلومتر می دویم
یه رابطه عاشقانه فقط مخصوص دو نفره
ولی بعضی از احمق ها شمارش هم بلد نیستن
خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت
خودم را گول می زدم که در حد منی
اگه مهم بودی زیرت خط می کشیدم
نه دورت …
هرررررررررررری
نمی خواهم بعد از مرگم
به احترامم یک دقیقه سکوت کنی
اکنون که زبانت نیش دارد خفه شو
نه به دیروزهایی که بودی می اندیشم
نه به فرداهایی که شاید بیایی
می خواهم امروزم را زندگی کنم
خواستی باش خواستی نباش
وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که دعایی
غیر از پنچر شدنت برات کنم
ﻛﻼﻍ ﭘﺮ
گنجشک ﭘﺮ
ﻭﻟﻲ ﺗﻮ ﻧﭙﺮ
ﺑﻲ ﺯﺣﻤﺖ سریع ﮔﻤﺸﻮ
به بعضیام باید گفت
اگه حس می کنی خیلی بارته
بهت گاری ببندم تا راحت تر حمل کنی بارتو
بعضی جمله ها هستن به مرور تبدیل به دروغ میشن
مثله پنیر تازه رسید رو شیشهی بقالی
یا مثله دوست دارم تو
یادت باشه گلم
وقتی که داری گنده تر از دهنت حرف می زنی
حواست به چاک دهنتم باشه …
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯼ
ﺣﺎﻻ ﻧﻮﺑﺖ ﭘﺎﻫﺎﺗﻪ
آسه آسه ﮔﻮﺭﺗﻮ ﮔﻢ ﮐﻦ
آدم ها موجوداتی هستند
که برای نزدیک شدنشان
باید ازشون دوری کرد
دور باشی و تپنده
بهتر است از این که
نزدیک باشی و زننده
وضعیتی ﺷﺪﻩ ﮐﻪ
ﻫﺮ کی عاشق می شه
ﭘﺎی ﻟﺮﺯش هم می شینه
کنــارت هستند
تا کـــی ؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند
از پیشــت می روند یک روز
کدام روز ؟
وقتی کســی جایت آمد
دوستت دارند
تا چه موقع ؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنند
ﻗﺎﻧﻌﻢ
ﺍﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩ
ﻗﺮﺑوﻥ ﺩل خودم ﻛﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ
خاکستر سیگارم را به تو ترجیح دادم
چون که او تنها حنجره ام را به آتش کشید و تو وجودم را
بعضی آدما میخ دارن
گیر می کنی بهشون
نخ کش می شی به زور باید جدات کنن
خیانت برای خائن کار سختی نیست
یه کار سخت تر انجام بده
مثل وفا دار بودن
متاسفم که چرا مزه عشق را از دست تو چشیدم
تا همیشه در شک دروغ بودنش بمـــانم
از دنیا پرسیدم بد بخت تر از من کسی هست؟
سرشو انداخت پایین
مــــــــن زانــــو هــــایم را بــــه آغــــوش کــــشیده بــــودم
وقــــتی تو بــــرای آغــــوش او زانــــــــو زده بــــــــودی
عــــشق کثیف من …
مرده آن اســــت کــــه احــــســــاس نــــدارد
مـــــن امّــــا مُــــرده تــــرم
احــــســــاس دارم
بر روی چشمانم جا داری پس چه شد؟
چی شد ؟
من اضافه وزن پیدا نکردم
که از چشمانت افتادم
وقتی تو نیستی زندگی برای چه؟
وقتی تو نیستی عاشقی برای که؟
وقتی حضورت چاره ساز زندگیست
با نبودت ای عزیزم عاشقی برای کیست؟
لعنتی ببین
بعد از رفتنت دیگر نمی توانم نفس بکشم
برگرد اینجا بدون تو
از نفس تنگی می میرم
رفتنت عجیب بود
و
نیامدنت عجیب تر
و من درک کردم
که زندگی بدون عجایبش
ممکن نیست
در دنیایی که تو آنجا باشی
بودن و نفس کشیدنم کافیست
آرزویی دیگر اوج بی انصافیست
تنهایم گذاشتی و تنهایت گذاشتند
آری این است رسم دنیا
من دیوانه نیستم
فقط کمی تنهایم همین
چرا نگاه می کنی؟
تنها ندیده ای؟
به من نخند
من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم
گرگی دست به خودکشی زد
و در وصیت خود نوشته بود پوستم را بسوزانید
تا هیچوقت شغالی در ان نقش ما را بازی نکند
تا نفرین بره ای پشت سرمان باشد
امان از روزی که
دو زاری مثل تو خودش رو تراول فرض کنه
تمام غصه های که برایت خوردم بالا آوردم
طعم بیهودگی می داد
زمانی آرزوی هر روز دیدنت را داشتم
اما هر روز ندیدنت آرزوی امروز من است
بعضیا کات مات حالیشون نیست
فقط دوست دارن بازی کنن
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو
ایراد از تو نیست
مگس هیچ وقت سمت گل نمی ره
همیشه میره سمت یه چیزی مث خودش
آدم ها موجوداتی هستن
که برای نزدیک شدنشون
باید ازشون دوری کرد
دور باشی و تپنده بهتر است از این که نزدیک باشی و زننده
این مفهوم را در رگ هایت جاری کنی دیگر تنها نیستی
تو عشق
به هر کی بیشتر محبت کردم
بیشتر پای لرزش نشستم
کنارت هستند
تا کـــی ؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند
از پیشت می روند یک روز
کدام روز ؟
وقتی کســی جایت آمد
دوستت دارند
تا چه موقع ؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوست داشـتن پیدا کنند
می گویند : عاشــقت هســتند برای همیشه
نه فقط تا وقتی که نوبت بازی با تو تمام بشود
و این است بازی باهــم بودن
بعضی چیزها را باید بنویسم
نه برای اینکه بقیه بخونن و به به چه چه کنن
فقط برای اینکه خفه نشم
عاشــقم هســتند برای همیشه؟
نه فقط تا وقتی که نوبت بازی با تو تمام بشود
و این بازی باهــم بودن تا ابد ادامه دارد
کارهایی رو که باهام کردی رو باید بنویسم
نه برای اینکه همه بخونن و بگن عالیه
فقط برای اینکه خفه نشم
همه بدهی هایم را که صاف کنم
به دل خود مدیون می مانم
برای تمام
دلم می خواست
های بی جواب مانده اش …
در عشقی که دروغ به اصلی
جدا ناپذیر از آن تبدیل شده است
رفتن … آری رفتن بهتر است
بغض ها را گاهى باید قورت داد
عاشقانه ها را از پنجره تف کرد
و درها را به روى همه بست
گاهى هیچ کس ارزش دچار شدن را ندارد
اگر حرف وزن نداره
پس چرا حرفای تو کمر من رو شکست ؟
زیادی که خودتو دست پایین بگیری
می افتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش
یکی برای هر نفس حوایی دارد
و دیگری هوایی برای نفس هایش ندارد
فاصله تان را با آدم ها رعایت کنید
آدم ها یکدفه می زنند روی ترمز و آن وقت شما مقصر می شوی
زمونه ی بدی شده
حتی با افزودنی های غیرمجاز شیمیایی هم
اعتباری بــه ماندگاری بعضی رابطه ها نیسـت
این روزها همه آدم ها درد دارند
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان می رود زندگی کنیم
این روزها احســــــاس می کنم شــــــدیدا هستم
و در عیـــن حـــــــــــــــال عمـــــــــــــــــــــیقا نیستم
گفتم به گل زرد چرا رنگ منی
افسرده و دلتنگ چرا مثل منی
من عاشق اویم که رنگم شده زرد
تو عاشق کیستی که هم رنگ منی
به خودم افتخار می کنم
که کم اثرترین ماده مخدر هستم
به چشم خودم دیدم یکی که معتاد من شده بود
مثل آب خوردن ترکــــــــــــــــــــم کرد
رفاقت را از گرگ بیاموز
گرگ با همنوعان خود شکارمی کند
خو می گیرد و زندگی م یکند ولی …
موقع خواب یک چشم خود را باز می گذارد
گویی گرگ معمای رفاقت راخوب درک کرده است
جایی هست که دیگه کم میاری از اومدن ها رفتن ها شکستن ها
جایی که فقط و فقط می خوای یکی باشه
یکی بمونه که نره واسه همیشه کنارت باشه
من الان اونجام تو کجایی؟
دل من غمگین است
غصه ام سنگین است
گرچه با هر نفسم
زندگی شیرین است
میل گل در من نیست
بال من خونین است
اشک غم باید ریخت
رسم دنیا این است
گستاخی خیالم را ببخش
هزار بار داغش کرده ام اما او لحظه ای یادت را رها نمی کند
به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد
به شوق آرزو باشد نه تکرارغم دیروز
دست هایت مال من نیست
اگر بود که اشک هایم بر روی گونه نمی خشکید
نم دانم چرا تا زنده ایم روانمان را شاد نمی کنن؟
همین که مردیم شاد روانمان می کنن
چه بد است جدا شدن از کسی که حتی دوست نداری
یه لحظه بی او به زندگی ادامه بدهی
رمز عبور را فراموش کردم ؟ آمار مطالب کل مطالب : 2226 کل نظرات : 13 آمار بازدید بازديد امروز : 389 نفر بارديد ديروز : 7 نفر ورودی گوگل امروز : 39 نفر ورودی گوگل ديروز : 1 نفر بازديد هفته : 1210 نفر بازديد ماه : 389 نفر بازديد سال : 48599 نفر بازديد کلي : 169111 نفر وضیعت آنلاین افراد آنلاین : 1 نفر |
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 1210
بازدید ماه : 389
بازدید کل : 169111
تعداد مطالب : 2226
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1